از دست آدما.....
آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن . وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن. —————————- پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند ! ——————– شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان … ——————– ——————– ——————– سرم را نه ظلم مي تواند خم کند ، ——————– سلامتيه اون پسري که… ——————– هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم ولي پدر … ——————– ——————–
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!…
به سلامتي همه مادراي دنيا…
خورشيد
هر روز
ديرتر از پدرم بيدار مي شود
اما
زودتر از او به خانه بر مي گردد !
به سلامتيه مادرايي که با حوصله راه رفتن رو ياده بچه هاشون دادن
ولي تو پيري بچه هاشون خجالت ميکشن ويلچرشونو هل بدن !!!
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط براي بوسيدن دست هاي تو خم مي شود مادرم ؛
..
10سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت…
..
20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي نگفت….
… … … … ..
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير گريه…!!!
..
باباش گفت چرا گريه ميکني..؟
..
گفت: آخه اونوقتا دستت نميلرزيد…!
که با هر بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود…
… … … …
يک خودکار شکيل و زيباست که در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميکند
خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر از اين حرفهاست
فقط هيچ کس نميبيند و نميداند که چقدر ديگر ميتواند بنويسد …
بياييد قدردان باشيم …
به سلامتي پدر و مادرها
(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛
اشکهاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مرواريد!
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد!
دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش .
دست پر مهر مادر
تنها دستي ست،
که اگر کوتاه از دنيا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است…